آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

ماجراهای آنیتا

بدون عنوان

تقریبا 2 هفته هست که دیگه بلد شدم اسمم رو درست بگم آنیتا بیشتر کلمات رو فقط اولش رو میگم فکر کنم کافیه چون مامان و بابا میفهند منظورم چیه مثلا کا یعنی کارتون شی یعنی شیشه شیر خخخ یعنی خاله بعضی چیزها رو هم صداش رو در میارم مثلا پیس پیس یعنی اسپری میخوام البته پیشرفته تر هم حرف میزنم : مثل موووووچه که خیلی دوستشون دارم و هر وقت رو زمین یکیشون رو ببینم کلی ذوق میکنم و با انگشتهای کوچولوم تعقیبشون می کنم یا مثل نووتون که همون نیوتونه که اسم یکی از کتابهام هست منم که عاشق کتاب خوندنم و بیشتر موقعها دست مامان رو میگیرم میبرمش تا برام کتاب بخونه بعضی وقتها هم من برای مامان میخونمشون تازه اسم بعضی چیزها رمزیه و فقط من و مامان از...
19 دی 1393

شب یلدا

امسال دومین شب یلدایی بود که من دیدم پارسال چون بلد نبودم بخورم مامان دلش نیومد برام میز یلدا بچینه اما امسال یک میز کوچولو چید و مهمون هم داشتیم و من فهمیدم شب یلدا یعنی شب بخور بخور البته من مثل همیشه خوردن بقیه رو نگاه میکردم و نمی خوردم اینم منم که خانم شدم ...
19 دی 1393
1